سلام....

سلام دوستای خوفم... 

ببخشید چند وقت آپ نکردیم اما امروز منو شقایق تصمیم گرفتیم که دوباره ادامه بدیم.... 

امروز کلی اتفاقای خوشمل افتاد.... 

از برکناری مدیر گرفته تا حرفایی که پشت سرمون زده شدو ما...... 

آخه نمیدونید چه اوضاعیه اونجا حواست نباشه یه دفعه میبینی..... 

راستی یه خبر فوق العاده عالی سحر جونموووووووووووووووونم داره میاد حالا باهم شدیم یه اکیپ فوق العاده عالی سه تا معاون سه تا دوست چه شود..... 

بقیه رو بعدا میگم فعلا

شقایقم!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام چوطورین؟!  شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

من شقایقم دوست زهره!!!!

جریان وبلاگ ما جریان خاطرات کارایی هستش که تو خانه شهریاران انجام میدیم!!!!!

خانه یه تشکل پر از جوونای شاده که ایده های بزرگ و کوچیکشونو از طریق خانه عملی میکنن....

خانه شهریاران یه خونواده بزرگ وابسته به شهرداریه که به حمایت دکتر قالیباف عزیز این موقعیتو واسه ما بوجود آورده!!!!!  

من امروز عضوش شدم با رفتن به جشن برترین هاش!!! جاتون خالی یگانه جوووووووووووووون اجرا داشت چه اجرایی!!!!!!

کلی حرفای خنده دار زده شد کلی همه انرژی تخلیه کردیم و در نهایت کلی پذیرایی شدیم!!!!!

بنظر من قسمت اجرای اون آقا بامزه هه و کنسرت و پذیراییش از همه بهتر بود!!! مگه چیزیم موند؟؟؟؟

کلی اتفاقای باحال قراره واسمون بیوفته پیشمون بیاید و اگر خواستید به خونواده ما بپیوندید و خوش بگذرونید خبرمون کنید ما بچه های منطقه سیزده تهرانیم ومنتظر باقی هم محلیا و حتی هم شهریامون هستیم!!!!

فعلا....

ما اووووووووووووووووووووومدیم...

سلوووووووووووووووووووم دوس جونای جون خودمون...

من زهرم اینم دوس جونم شقایقه...

ما تصمیم گرفتیم یه وبلاگ درست کنیم اما یه وبلاگ متفاوت....

همه چی توش پیدا میشه از شیر مرغ تا جون ادمیزاد

جونو شوخی کردم

اما میخوایم یه تحول اساسی ایجاد کنیم...

اگه با ما همراه باشید هم مارو خوشحال میکنید هم......

نمیگم بقیه رو....

دوس جونییییییییییییییییییییییییییییا قرار بود امروز با دومسم این وبلاگو درست کنیم اما...

نشد دیگه اما خبرایی دارم براتون در حد تیم ملی

خبرارو شقایق جونم میاد میگه...

فعلا

دومستون دارم بای

نیایش...

 

خدایا:

 تو را همچون فرزند بزرگ حسین بن علی ، سپاس میگزارم

 که دشمنان مرا از میان احمق ها برگزینی ، که چند دشمن ابله ،

 نعمتی است که خداوند تنها به بندگان خاصش عطا می کند

خدایا:

به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ،

 حسرت نخورم ، و مردنی عطا کن که ، بر بیهودگیش ،

 سوگوار نباشم .بگذار که آن را من ، خود ، انتخاب کنم ،

 اما آن چنان که تو دوست داری.